loading...
با چراغ و آینه
مظاهر فسایی بازدید : 75 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (2)


تمام شد...

اولین امتحانم نزدیک بیست و یک سال پیش شروع شده بود.امروز آخرینش بود. حس غریبیه! نمیدونم خوشحال باشم یا خیر! از یه طرف میگم: چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود از طرفی هم میگم: اووووه چی کشیدم بهتر که به خاطره ها ملحق شد و در ذهن علیلم بایگانی شد!  کلا دچار نوعی تعارض چند بعدی شدم!! به هر حال از اون احساساتی هست که انسان منقلب میکند ولی خب با این همه افق باز که نباید تنگ نظر بود و ناامید!! راستی این بود زندگی؟!... به یاد این شعر خیام افتادم:

 آمدشدن تو اندرین عالم چیست؟  آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!!

بگذریم ...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط sama در تاریخ 1392/11/12 و 21:35 دقیقه ارسال شده است

slm,azizam.didan sepidedam sobh kheyli zibast vali baray didan en shegefti ba sigar Abadan movafegh nistam!

این نظر توسط بابا در تاریخ 1392/10/26 و 18:19 دقیقه ارسال شده است

سلام.
امیدوارم که در دایره گرفتار نشوید. زیرا گفته‌اند که پایان همیشه ابتدای دیگری است.
محترمانه در قسمت پیوندها لینک شدید.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 1
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 1,483